اجرای مراسم ترحیم عرفانی به همراه سازهای نی و دف
مشاوره

در حال احتضار چه می بینیم

برای محتضر چه حالاتی پیش می آید و چه صحنه هایی را مشاهده می کند؟
پاسخ: برای محتضر در هنکام مرگ حالات مختلفی وجو دارد و صحنه های عجیبی مشاهده می کند که هر یک جای تأمل و توجه دقیق دارد. در اینجا به بعضی از آن حالات که در روایات آمده است اشاره می شود:

 

1. تجسم اموال، اهل و مال: در آستانه ترک دنیا کم کم پرده ها از جلوی چشم انسان کنار می رود و چشم ملکوتی انسان بینا می شود و حقایقی را مشاهده می کند که تا کنون نمی دیده است.دیده برزخی قادر است حقیقت مثالی اشیا را ببیند و در هنگام احتضار که انسان گاهی به دنیا توجه می کند و گاهی به موجودات عالم برزخ، صحنه های بدیعی مشاهده می کند. در قسمتی از خطبه 109 نهج البلاغه به برخی از این حالات اشاره شده است:

«گرفتار دنیا می بیند که چگونه بعضی از فریفتگان به دنیا گرفتار مرگ شده اند در حالیکه نه فسخ پیمان ممکن است و نه راه بازگشتی وجود دارد؛ چگونه بلاهایی که نمی دانستند و انتظار آن را نداشتند بر آنها فرود آمد و از دنیایی که خود را در آن در امان می دیدند، جدا شدند و به آنچه از آخرت که به آنها وعده داده شده بود رسیدند. بلاهایی که بر آنها وارد شد قابل توصیف نیست. بی خودی از مرگ را با حسرت از دست دادن آنچه که دارند با هم اجتماع کردند و به این سبب اعضایشان سست شد و رنگ آنها تغییر کرد. آنگاه نفوذ مرگ در آنها بیشتر شد و بین آنها سخن گفتن جدایی افکند. او همچنان در میان خانواده خود با چشم نگاه می کند و با گوش می شنود در حالی که عقلش سالم است و فکرش باقی است.

می اندیشد که عمرش را در چه راهی فانی کرده است و مرگ همچنان بر اعضایش چیره می شود تا آنکه گوشش همچون زبانش از کار می افتد. پس در میان خانواده خود درحالی که نمی تواند با زبانش سخنی بگوید و با گوش خود چیزی بشنود، پیوسته به چهره آنان می نگرد و جنبش زبانها را می بیند ولی بازگشت سخنانشان را نمی شنود و روح از کالبدش بیرون می رود و همچون مرداری در  بین خانواده خود می افتد…»

در چنین حالتی است که ملکوت “مال” و “خاندان” و “عمل” برایش مجسم می شود و با او سخن می گوید. بیان مطلب را با ترجمه کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می آوریم:

هنگامی که فرزند آدم در آخرین روز از روزهای دنیا و نخستین روز از آخرت قرار می گیرد، مال، فرزندان و عمل او در برابرش مجسم می شود. او به مال خود می گوید: به خدا قسم من نسبت به تو حریص و بخیل بودم، حال سهم من از تو چیست؟
مال در پاسخ می گوید به اندازه کفنت از من بردار!
پس به فرزندان خود روی آورده می گوید: به خدا سوگند من شما را دوست می داشتم و حامی شما بودم، اکنون بهره من از شما چیست؟ آنان در پاسخ می گویند: ما تو را به قبرت می رسانیم و در آنجا پنهان و دفن می کنیم!
سپس به عمل خود توجه نموده و می گوید: به خدا سوگند من نسبت به تو بی اعتنا بودم و تو بر من گران و سنگین بودی؛ اینک بهره و برخورداری من از تو چیست؟ عمل در پاسخ می گوید: من در قبر و قیامت همنشین تو خواهم بود تا هر دو به پیشگاه پروردگار عرضه شویم…1

2. تلاش شیطان برای سرقت ایمان:
حالت دیگری که برای محتضر در سکرات مرگ پیش می آید، آخرین تلاشهای شیطان است برای گمراه کردن انسان. شیطان که یک عمر برای از بین بردن ایمان مؤمن و گمراهی او از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است، در هنگام احتضار او می داند که اگر شخص با ایمان از دنیا برود، تمام زحمتهایش به هدر رفته است. به همین سبب با تمام امکانات سعی می کند ایمان او را به سرقت ببرد. البته برای شیطان راههایی برای ورود به قلمرو باورهای انسان وجود دارد که اگر آنها مسدود باشد، هیچ گاه در تلاشش موفق نخواهد شد. آن راهها گاهی جنبه نظری دارد و از جمله ی باورها و بینشهای انسان است و گاهی جنبه عملی و گاهی جنبه خصلتهای روحی و به طور کلی عبارتند از:

الف. هر نوع ضعف بینش و هر نوع انحراف در اعتقادات و هر نوع باورهای خرافی در انسان راهی برای ورود شیطان به وجود انسان و وسوسه او است. بنابراین باید تلاش کرد اعتقاد و ایمان مستدل و محکمی پیدا کرد که هرگز در آن رخنه ای برای وجود شیطان نداشته باشد. در حدیثی که از امام صادق علیه السلام در این باره نقل شده اشاره ای به این نکته است، زیرا حضرت فرموده است: شهادتین را هنگام مرگ به افراد محتضر تلقین کنید.2

ب. دومین راه ورود شیطان صفات و خصلتهای نکوهیده و ناپسند است. هر یک از خصلتهای زشت از قبیل: بخل، حسد، سوء ظن به مؤمن، کبر و … به منزله جای پایی برای شیطان است و به منزله روزنه ای برای ورود شیطان به وجو انسان.

ج. ارتکاب گناه: سومین نقطه ضعفی که شیطان را بر انسان مسلط می کند، گناه است. به ویژه اگر بر آن گناه اصرار ورزد و ارتکاب گناه برایش به صورت عادی در آمده باشد.

د. وابستگی شدید به دنیا و ذخارف آن: دیگر از راههایی که شیطان از آن وارد می شود و انسان را به گمراهی می کشاند، علاقه و دلبستگی شدید او به دنیا است. شیطان از این علاقه به عنوان نقطه ضعفی برای در اختیار گرفتن انسان بهره می گیرد. مثلاً اگر انسان به فرزند خود علاقه ی خیلی زیاد داشته باشد، طوریکه محبت او به فرزند بیش از محبت او به خدا باشد، شیطان در هنگام احتضار بر او متمثل می شود و او را تهدید می کند که یا کفر بورز یا فرزندت را می کشم.
روایات در این باره فراوان است.
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود کس نیست که در آستانه مرگ قرار گیرد مگر آنکه ابلیس یکی از شیطانهای خود را موکل او کند تا او را امر به کفر کرده و در دینش او را به شک بیندازد، تا آنکه جانش خارج شود، پس هرکه مؤمن حقیقی باشد آن شیطان نمی تواند بر او غلبه پیدا کند. بنابراین هنگامی که نزد افراد محتضر از خودتان حاضر می شوید به آنها شهادتین را تلقین کنید، تا جان بسپارند.3 در حدیث دیگری فرمود: به آنها کلمات فرج 4 و شهادتین و اقرار به ائمه دوازده گانه را یکی پس از دیگری تلقین کنید.

3. مشاهده عمر و فراز و نشیبهای آن:
انسان در حالت احتضار، همه فراز و نشیبهای عمر خود را همچون یک فیلم مشاهده می کند و از مشاهده فرازهای نورانی عمر خود که محصول اعمال صالح اوست آنچنان غرق لذت می شود که برای ما قابل تصور نیست. و از مشاهده فرازهای تاریک آن که محصول گناهان است به شدت دچار اندوه و حسرت می شود.
لازم به ذکر است که انسان در این حال تمام جزئیات اعمال، رفتار و حتی نیات و مکتسبات نفسانی خود را می بیند؛ ممکن است گفته شود؛چگونه ممکن است آنچه در طول هفتاد یا هشتاد سال بر انسان گذشته است را در چند لحظه مشاهده کند؟ به عبارت دیگر مشاهده فیلم هفتاد ساله، دست کم هفتاد سال وقت می خواهد. پاسخ این است که گذران زمان در عالم برزخ، با گذران زمان در این عالم متفاوت است. قرآن کریم از قول برخی اهل برزخ گزارش می دهد که وقتی در قیامت از آنان می پرسد که چه مدت در برزخ بوده اید؟ می گویند: روزی و یا قسمتی از یک روز. در عالم رویا نیز تفاوت گذران وقت با دنیا کاملاً قابل درک است. به هر حال می توان حوادث هفتاد ساله دنیا را با گذشت لحظاتی در حالت احتضار درک کرد و از موارد لذت بخش آن کاملاً غرق لذت و از موارد دردآور آن غرق غم شد.

به حالات دیگر «توبه و تقاضای بازگشت»، و «مشاهده اهل بیت علیهم السلام» در هنگام مرگ، در قسمت بعد خواهیم پرداخت؛ ان شاء الله

پی نوشت:
1. تفسیر المیزان بحث روایی ذیل آیات 153-157 سوره بقره.
2. آسمان و جهان، ترجمه کتاب «اسما و العالم» بحار، ج7، ص 200
3. بحار، ج 63، ص 257، حدیث 128
4. کلمات فرج عبارت است از: لا اله الا الله الحلیم الکریم، لا اله الا الله العلی العظیم، سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و الحمدلله رب العالمین و سلام علی المرسلین.

توبه
پس از مراحل ذکر شده، کم کم پرده های زندگی مادی کنار می رود و حقایق عالم ملکوت یکی بعد از دیگری آشکار می شود. شخص محتضر با مشاهده فرشتگان الهی و حقایق عالم ماوراء پی به صدق وعده ها و گفتار پیامبر و ائمه علیهم السلام می برد. پرده های زندگی دنیوی از جلوی دیدگانش کنار می رود و تیزبین می شود؛ طوری که گویا از خوابی گران برخاسته است.

 

از پیامبر نقل شده است که فرمود: «الناس نیام فإذا ماتوا انتبهو1» مردم در خوابند، هنگامی که مردند بیدار می شوند.
در این حال است که انسان متوجه می شود که چقدر اشتباه کرده است و به پوچی اعتقادات و افکار و بطلان اعمال و سببهای غیر الهی پی می برد و با اظهار پشیمانی تقاضای توبه و بازگشت می کند؛ ولی دیگر دیر شده است. حتی کسانی که یک عمر سرکشی کرده اند، در حال احتضار نادم شده، توبه می کنند.
به او گفته می شود: آیا الان ایمان می آوری؟ «آیا هم اکنون! درحالیکه قبل از این عصیان کردی و از تباهکاران بودی؟»2
از این آیه می توان فهمید که حتی افرادی همانند فرعون نیز در پایان عمر و با مشاهده فرشتگان الهی و در سکرات مرگ اظهار ایمان و تسلیم می کنند اما دیگر فایده ای ندارد.

قرآن می فرماید: «برای کسانی که به گناهان و کارهای زشت می پردازند و تنها زمانی که مرگ یکی از آنها برسد، گوید: هم اکنون توبه کردم، توبه نیست، و همچنین برای کسانی که به حال کفر بمیرند توبه نیست و ما برای اینان عذاب دردناک آماده کرده ایم.»3

حاصل آنکه، مشاهده برخی آیات از عالم ملکوت باعث می شود بزهکاران، نادم و پشیمان شوند و اظهار توبه و ایمان کنند؛ اما در آن حالت دیگر فایده ای ندارد؛ زیرا از روی اختیار نبوده و دار تکلیف سپری شده است.

تقاضای بازگشت مجدد به دنیا
هنگامی که کفار و انسانهای معاند و گناهکار متوجه حقایق می شوند و مشاهده می کنند که توبه آنها پذیرفته نمی شود و امکان جبران کوتاهی ها و خطاها وجود ندارد تقاضای بازگشت به دنیا و جبران مافات و انجام  تکالیفی که درباره آن سهل انگاری و سرپیچی کرده اند را از خدای متعال می کنند، که باز جواب منفی است.

قرآن می فرماید: «تا آن زمان که مرگ یکی از آنها فرا رسد، گوید: پروردگارا مرا بازگردانید، باشد که کار شایسته ای از آنچه (از اعمال صالح) نکرده ام، انجام دهم. به او گفته می شود هرگز چنین بازگشتی نخواهد بود این صرفاً سخنی است که گوینده آن است و اگر بازگردد باز به کارهای سابق خود برمی گردد و در پیش رویشان برزخی است تا قیامت.»4

قرآن کریم در جای دیگر در پاسخ کسانی که پس از مشاهده آتش و در کنار جهنم تقاضای بازگشت می کنند پاسخ می دهد که می تواند علت پاسخ منفی نیز باشد. «و اى كاش [منكران را] هنگامى كه بر آتش عرضه مى‏شوند مى‏ديدى كه مى‏ گويند كاش بازگردانده م ى‏شديم و [ديگر] آيات پروردگارمان را تكذيب نمى‏ كرديم و از مؤمنان مى‏ شديم. ولى چنين نيست] بلكه آنچه را پيش از اين نهان مى‏ داشتند براى آنان آشكار شده است و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمى ‏گردند و آنان دروغگويند.»5

روشن است آرزوی بازگشت درجایی که بر اثر مشاهده عذاب الهی، اختیار از انسان سلب می شود، و در شرایطی که فاقد نفس اماره است، هرگز نمی تواند میزان حقیقی و صحت گفتار باشد. بنابراین اگر در فضای سابق و شرایط قبلی قرار گیرند همان اعمال و رفتار گذشته را از سر خواهند گرفت و شخصیت قبلی آنان دوباره جلوه می کند.

البته باید توجه کرد که این تقاضای توبه و بازگشت به کفار و گناهکاران اختصاص دارد؛ هرچند همه انسانها کما بیش از کوتاهی هایی که انجام داده اند دچار حسرت و تأسف می شوند و به همین سبب یکی از نامهای روز قیامت «یوم الحسرة» است.

نکته دیگر اینکه انسان می تواند در همین دنیا چنین تقاضایی داشته باشد. توضیح اینکه هرگاه جنازه ای را تشییع می کنند، خود را به جای او فرض کند. آنگاه تقاضای توبه و بازگشت به دنیا را کند و به خود جواب مثبت دهد و تلاش کند، کوتاهی ها و نارسائی ها را جبران کند. این مطلب در روایات نیز آمده است.6

همچنین خوابیدن را می تواند به عنوان مرگ تلقی کند و برخاستن از خواب را بازگشت مجدد به دنیا و در این صورت دیگر پاسخ «رب ارجعون»، «کلا» نیست، بلکه «بلی» است.

مشاهده اهل بیت علیهم السلام
یکی دیگر از صحنه هایی که محتضر مشاهده می کند، چهره اهل بیت علیهم السلام است که آنها را بر بالین خود حاضر می بیند. البته کیفیت تمثل اهل بیت علیهم السلام برای افراد مختلف مؤمن و غیر مؤمن یکسان نیست.

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ دوستی از دوستان ما که دشمنان ما را دشمن می دارد نمی میرد مگر آنکه پیامبر خدا(ص) و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام بر بالینش حاضر می شوند. پس او را می بینند و به او مژده می دهند، و اگر دوستار ما نباشد آنان (اهل بیت علیهم السلام) را در حالی می بیند که خوش ندارد. و دلیل این مطلب سخن امیرالمؤمنین(ع) به حارث همدانی است: ای حارث هرکه بمیرد مرا خواهد دید؛ اعم از اینکه مؤمن باشد یا منافق، رویاروی خواهد دید.7

این مطلب در روایاتی که ذیل آیات آخر سوره فجر آمده است با تفصیل بیشتری بیان شده است: در کافی از سدیر صیرفی نقل شده است که گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، یابن رسول الله! آیا مومن مرگ و قبض روح خود را کراهت دارد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، وقتی فرشته مرگ نزدش می آید تا روحش را قبض کند، مومن جزع و ناراحتی می کند و ملک الموت به او می گوید: ای ولی خدا بی تابی نکن؛ به خدایی که محمد(ص) را به نبوت مبعوث کرده است من نسبت به تو از پدری مهربان، مهربانتر و دلسوزترم؛ اگر پدرت اینجا بود بیش از من به تو محبت نمی کرد. چشم خود را باز کن و ببین. آنگاه حضرت فرمود: در این هنگام رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان از ذریه او در برابرش متمثل می شوند. و به او گفته می شود: این پیامبر خدا و این امیرالمؤمنین و فاطمه و این حسن و این حسین و این امامان از ذریه او اویند، که همه دوستان تو هستند. سپس فرمود: آنگاه مؤمن چشم خود را باز نموده حضرات معصومین را می نگرد؛ در این هنگام ندا کننده ای از سوی پروردگار روح او را ندا می کند و می گوید: «یا ایتها النفس المطمئنه» ای نفسی که با دیدن محمد و آل محمد به اطمینان رسیده ای! «ارجعی الی ربک راضیة» به سوی پروردگارت بازگرد؛ در حالی که به سبب ولایت اهل بیت راضی هستی. «مرضیة» (به سبب ثواب الهی) خشنود می باشی. «فادخلی فی عبادی» داخل بندگان من (محمد و اهل بیتش) درآی. «و ادخلی جنتی» داخل بهشت من شو. پس در این هنگام هیچ چیز در نظرش محبوبتر از مرگ و پیوستن به منادی نیست.8

روایات در این زمینه زیاد است. علامه مجلسی(ره) می فرماید:«بدان که حضور پیامبر و ائمه(ع) هنگام مرگ از مواردی است که روایات وارده به حد استفاضه رسیده است.»

پی نوشت:
1. بحار الانوار، ج50، ص134، باب 3
2.آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ. یونس، 91
3. وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا. سوره  نسا، آیه 18
4. حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ *  99 و 100 سوره مومنون
5. وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين*بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ* 27 و 28 سوره انعام
6. وسائل الشیعه ج2، ص 833
7. بحار ج6، ص 180، باب ما یعابن المومن حدیث 8
8. به نقل از تفسیر المیزان ج20 بحث روایتی ذیل آیات مذکور از سوره فجر/ کافی ج3 ص127 باب ان المومن لایکره علی قبض روحه، حدیث2.

منبع:
کتاب پاسخ به پرسشها و شبهات: مجموعه پرسشها و پاسخها از محضر استاد رضا محمدی در رادیو معارف، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، قم: زمزمه هدایت، 1385

منبع:
کتاب پاسخ به پرسشها و شبهات: مجموعه پرسشها و پاسخها از محضر استاد رضا محمدی در رادیو معارف، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، قم: زمزمه هدایت، 1385

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا